جدول جو
جدول جو

معنی دام گذاشتن - جستجوی لغت در جدول جو

دام گذاشتن
(پُ زَ دَ)
دام گستردن. دام پهن کردن. دام نهادن. تله نهادن
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گام گذاشتن
تصویر گام گذاشتن
قدم گذاشتن، گام نهادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قدم گذاشتن
تصویر قدم گذاشتن
کنایه از راه رفتن و پا گذاشتن در جایی، قدم نهادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از باز گذاشتن
تصویر باز گذاشتن
واگذاشتن، واگذار کردن، سپردن، چیزی را در اختیار کسی گذاشتن، سپردن کاری یا چیزی به دیگری، برای مثال بلبلا مژدۀ بهار بیار / خبر بد به بوم بازگذار (سعدی - ۱۷۴)
دست برداشتن از چیزی یا کاری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کار گذاشتن
تصویر کار گذاشتن
چیزی را در جایی نصب کردن
فرهنگ فارسی عمید
(شُ دَ)
دم کردن. گذاشتن چای و پلو و چلو و جز آن را بر آتش ملایم تا به حد لازم پزد. (یادداشت مؤلف). و رجوع به دم کردن شود
لغت نامه دهخدا
(جِ شُ دَ)
اسم گذاشتن. اسم چیزی را معین کردن. (ناظم الاطباء). نامیدن. تسمیه. نام نهادن، کنایه از نام به یادگار گذاشتن. (آنندراج). نام باقی گذاشتن. نام از خود بجا گذاشتن
لغت نامه دهخدا
(زَ کَدَ)
گام گذاردن. رجوع به گام گذاردن شود
لغت نامه دهخدا
(تَ)
اثر داغ پدید آوردن بر. داغ کردن:
کوش تا دل بتماشای جهان نگذاری
داغ افسوس بر آئینۀ جان نگذاری.
صائب.
روزی که عشق داغ مرا بر جگر گذاشت
از شرم لاله پای بکوه و کمر گذاشت.
صائب
لغت نامه دهخدا
تصویری از غال گذاشتن
تصویر غال گذاشتن
غال گذاشتن کسی را. وی را به وعده خلاف منتظر گذاشتن
فرهنگ لغت هوشیار
چند عدد میوه را بالای هم چیدن و آن چنانست که میوه فروشان به هنگام فراوانی میوه برگهای سبز را بالای سینی گسترده چند تا میوه روی هم می چینند و اندک اندک بر روی سینی فاصله داده هر جا چند تای دیگر می گذارند و آن را فال فال می نامند
فرهنگ لغت هوشیار
قدم گذاشتن گام نهادن: درفش منوچهر چون دید سام پیاده شد از اسپ و بگذارد گام
فرهنگ لغت هوشیار
اسم گذاشتن نام دادن تسمیه، نام خود را بیاد گار نهادن نام خود را باقی گذاشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نام گذاشتن
تصویر نام گذاشتن
تسمّيةً
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از نام گذاشتن
تصویر نام گذاشتن
Name
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نام گذاشتن
تصویر نام گذاشتن
nommer
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از نام گذاشتن
تصویر نام گذاشتن
benennen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از نام گذاشتن
تصویر نام گذاشتن
nomear
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نام گذاشتن
تصویر نام گذاشتن
nombrar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از نام گذاشتن
تصویر نام گذاشتن
nazywać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نام گذاشتن
تصویر نام گذاشتن
называть
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از نام گذاشتن
تصویر نام گذاشتن
називати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از نام گذاشتن
تصویر نام گذاشتن
نام دینا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از نام گذاشتن
تصویر نام گذاشتن
ตั้งชื่อ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از نام گذاشتن
تصویر نام گذاشتن
memberi nama
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از نام گذاشتن
تصویر نام گذاشتن
לקרוא בשם
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از نام گذاشتن
تصویر نام گذاشتن
名前を付ける
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از نام گذاشتن
تصویر نام گذاشتن
命名
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از نام گذاشتن
تصویر نام گذاشتن
kumtaja
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از نام گذاشتن
تصویر نام گذاشتن
benoemen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از نام گذاشتن
تصویر نام گذاشتن
adlandırmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از نام گذاشتن
تصویر نام گذاشتن
নাম দেওয়া
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از نام گذاشتن
تصویر نام گذاشتن
नाम देना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از نام گذاشتن
تصویر نام گذاشتن
nominare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از نام گذاشتن
تصویر نام گذاشتن
이름을 붙이다
دیکشنری فارسی به کره ای