واگذاشتن، واگذار کردن، سپردن، چیزی را در اختیار کسی گذاشتن، سپردن کاری یا چیزی به دیگری، برای مثال بلبلا مژدۀ بهار بیار / خبر بد به بوم بازگذار (سعدی - ۱۷۴) دست برداشتن از چیزی یا کاری
واگذاشتن، واگذار کردن، سپردن، چیزی را در اختیار کسی گذاشتن، سپردن کاری یا چیزی به دیگری، برای مِثال بلبلا مژدۀ بهار بیار / خبر بد به بوم بازگذار (سعدی - ۱۷۴) دست برداشتن از چیزی یا کاری
اسم گذاشتن. اسم چیزی را معین کردن. (ناظم الاطباء). نامیدن. تسمیه. نام نهادن، کنایه از نام به یادگار گذاشتن. (آنندراج). نام باقی گذاشتن. نام از خود بجا گذاشتن
اسم گذاشتن. اسم چیزی را معین کردن. (ناظم الاطباء). نامیدن. تسمیه. نام نهادن، کنایه از نام به یادگار گذاشتن. (آنندراج). نام باقی گذاشتن. نام از خود بجا گذاشتن
اثر داغ پدید آوردن بر. داغ کردن: کوش تا دل بتماشای جهان نگذاری داغ افسوس بر آئینۀ جان نگذاری. صائب. روزی که عشق داغ مرا بر جگر گذاشت از شرم لاله پای بکوه و کمر گذاشت. صائب
اثر داغ پدید آوردن بر. داغ کردن: کوش تا دل بتماشای جهان نگذاری داغ افسوس بر آئینۀ جان نگذاری. صائب. روزی که عشق داغ مرا بر جگر گذاشت از شرم لاله پای بکوه و کمر گذاشت. صائب
چند عدد میوه را بالای هم چیدن و آن چنانست که میوه فروشان به هنگام فراوانی میوه برگهای سبز را بالای سینی گسترده چند تا میوه روی هم می چینند و اندک اندک بر روی سینی فاصله داده هر جا چند تای دیگر می گذارند و آن را فال فال می نامند
چند عدد میوه را بالای هم چیدن و آن چنانست که میوه فروشان به هنگام فراوانی میوه برگهای سبز را بالای سینی گسترده چند تا میوه روی هم می چینند و اندک اندک بر روی سینی فاصله داده هر جا چند تای دیگر می گذارند و آن را فال فال می نامند